
حکمت ۴۳ نهجالبلاغه؛
خبّاب؛ عاشق اسلام و همراه پیامبر بود
امام علی علیهالسلام، خبّاب بن الارتّ را مؤمنی باایمان قلبی، مهاجری برای خدا، قانع در زندگی و مجاهدی خستگیناپذیر معرفی میکند که در همه حال با دین و پیامبر همراه بود.
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «شیرازه»، باتوجهبه تقارن خجسته آغاز سال ۱۴۰۴ با نام مبارک حضرت علی علیهالسلام، از این پس بامدادان را با انوار قدسی نهجالبلاغه منور میسازیم.
امام علی علیهالسلام در حکمت ۴۳ نهجالبلاغه فرمودهاند:
«یَرْحَمُ اللَّهُ خَبَّابَ بْنَ الْأَرَتِّ، فَلَقَدْ أَسْلَمَ رَاغِباً وَ هَاجَرَ طَائِعاً وَ قَنِعَ بِالْکَفَافِ وَ رَضِیَ عَنِ اللَّهِ وَ عَاشَ مُجَاهِداً»
«خدا خبّاب بن أرت را رحمت کند، با رغبت مسلمان شد و از روی فرمانبرداری هجرت کرد، و با قناعت زندگی گذراند و از خدا راضی بود و مجاهد زندگی کرد.»
امام علیهالسلام در این گفتار پرمایه خود تعریف و تمجیدی از یکی از مجاهدان اسلام و مسلمانان راستین به نام «خبّاب بن الارتّ» دارد، اوصافی که میتواند برای همه الگو باشد و از آن پند و اندرز گیرند.
آن حضرت علیهالسلام به هنگام ذکر نام «خبّاب بن الارت» چنین فرمود: خدا رحمت کند خبّاب بن الارتّ را او از روی رغبت اسلام آورد و برای اطاعت خداوند هجرت کرد، به زندگی ساده قناعت نمود، از خدا خشنود و در تمام دوران عمرش مجاهد بود.
امام علیهالسلام در اینجا پنج وصف مهم برای خبّاب به دنبال طلب رحمت الهی، برای او ذکر میکند: نخست اسلام وی از روی عشق و علاقه و رغبت است نه از روی ترس و نه از روی طمع و نه به سبب تقلید کورکورانه.
آری او اسلام را بهخوبی شناخت و به آن عشق ورزید و مسلمان شد و بهترین دلیل برای عشق و علاقه او به اسلام این بود که بارها مشرکان او را شکنجه کردند که دست از اسلام بر دارد، شکنجهها را تحمل کرد و دست از دامان پیامبر نکشید.
وصف دوم اینکه او جزء مهاجران بود و مهاجرتش برای اطاعت خدا صورت گرفت. شاید هجرت بعضی از مکه به مدینه برای ترس از مشرکان یا طمع در آینده اسلام بود؛ ولی این مرد مجاهد تنها بهموجب اطاعت خداوند هجرت کرد و میدانیم هجرت مهاجران فصل جدیدی در تاریخ اسلام گشود.
زیرا آنها با انصار مدینه دستبهدست هم داده لشکر نیرومندی برای اسلام فراهم شد که در سایه آن توانست در مبارزات خود با دشمنان پیروز گردد و حکومت اسلامی به کمک آنها تحقق یابد. جالب این که در حالات خبّاب نوشتهاند که او در میدان بدر و تمام غزواتی که بعد از آن صورت گرفت از پیغمبر صلیالله علیه واله جدا نشد.
سوم اینکه او مرد قانعی بود و زندگی ساده و زاهدانهای داشت و میدانیم افراد قانع افرادی عزیز و سربلندند و در برابر ثروتمندان ازخدابیخبر هرگز سر تعظیم فرود نمیآورند. در حقیقت او در این کار از پیغمبر گرامی اسلام الگو میگرفت.
خشنودی از تقدیر الهی
در چهارمین جمله خشنودی او را از تقدیرات الهی بیان میکند با این که او دورانهای سخت و طوفانی اسلام را از نزدیک مشاهده کرد و زجر بسیار کشید و تحمل شدائد نمود؛ اما بااینحال همیشه از خدا راضی بود؛ راضی از مقدرات الهی و به پاداشهای نیک.
در پنجمین و آخرین توصیف میفرماید: او در تمام عمر مجاهد بود؛ در مکه جهادی آمیخته با شکنجه داشت. مشرکان آتش افروختند، او را به پشت بر آتش خواباندند بهگونهای که قسمت زیادی از پشت او سوخت؛ ولی هرگز از اسلام باز نگشت.
در دوران مدینه که دوران جهادهای سخت و سنگین اسلامی بود در تمام میدانهای نبرد حضور داشت و میجنگید و در دوران حکومت امیرمؤمنان علی علیهالسلام گفتهاند در جنگ صفین و نهروان حضور داشت، هرچند بعضی از مورخان معتقدند او در اواخر عمرش بیمار بود و نتوانست در صفین شرکت کند و پیش از جنگ نهروان از دنیا چشم پوشید.
انتهای خبر/۲۲۴۲۲۴
درباره نویسنده
لینک کوتاه خبر
برچسبها
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!