
وصیت شهید بالیده؛
آرزوی آزادی قدس شریف دارم
شهید بالیده در قسمتی از وصیت نامه خود میگوید: دوست دارم راه را برای مسلمانان عراقی آزاد کنيم و پس از پيروزی برکفر صدامی به کمک برادران فلسطينی بشتابيم و آنان را از زير چکمه پوشان آمريکایی آزاد کنيم.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «شیرازه»، شهید «محمدهادی بالیده» یکم خرداد سال ۱۳۴۶ در خانوادهای عشایری در شیراز دیده به جهان گشود. دوران کودکی را گذراند و وارد مدرسه شد.
از آنجا که محل زندگی خانواده ثابت نبود، تحصیلاتش را تا مقطع اول راهنمایی در مدارس مختلف گذراند. با آغاز جنگ تحمیلی همواره دوست داشت به جبهه برود؛ ولی از رفتن او بهخاطر سن کم ممانعت میشد، تا اینکه تصمیم گرفت با شناسنامه برادر بزرگتر راهی جبهه شود.
وی پس از مدتی حضور در جبهه سرانجام ۱۹ شهریور سال ۱۳۶۱ در منطقه کوشک به شهادت رسید. پیکر پاکش در گلزار شهدای قائمیه کازرون به خاک سپرده شد.
متن وصیت:
هدف من فقط این نیست که کُشته شوم باید تا آنجایی که میتوانم با دشمن مبارزه کنیم و هر وقت میل خدا باشد کُشته میشویم. ما باید تلاش کنیم چه بکُشیم و چه کُشته شویم؛ به خدا قسم من سیزده سال بیشتر ندارم، برای اینکه در منطقه میگفتند از ۱۷ به بالا ثبتنام میکنیم، شناسنامه برادرم بهجای شناسنامه خودم برداشته و ثبتنام کردم.
آرزوی آزادی فلسطین اشغالی
من چون که علاقه بسیار داشتم که در این جنگ به برادران خود کمک کنم، هم برای خدا و هم اینکه دشمن را از خاک مقدس خویش خارج کنیم و راه را برای مسلمانان عراقی آزاد کنیم و پس از پیروزی بر کفر صدامی به کمک برادران فلسطینی بشتابیم و آنان را از زیر چکمهپوشان آمریکایی آزاد کنیم.
من به فرماندهی امام زمان (ع) در این جنگ شرکت میکنیم، تا به یاری الله، صدامیان را نابود کنیم من به تمام خانوادهمان میگویم که اگر خون من ریخته شد بهخاطر اسلام و پیشبرد انقلاب اسلامی است. مگر شما نمیدانید، شهیدان با خون خود درخت اسلام را آبیاری کردند، پس چرا بهخاطر خون ناقابل من که ریخته ناراحت شوید.
از شهادتم افتخار کنید
به مادرم میگویم که در مورد من هیچ ناراحت نباشید، تازه افتخار کنید که پسرت در راه خدا کشته میشود. به برادران و پدرم میگویم که حسینوار راه مرا ادامه دهید و هیچ ناراحت در مورد من نباشید مگر من کمتر از آن برادری هستم که زیر تانک میخوابد و با نارنجک تانک را منفجر میکند؟
افتخار کنید که من شهید شدم، به مادرم میگویم که زینبوار راه مرا ادامه دهد و از روزه و نماز باز نایستد و به فقرا تا آنجایی که میتواند کمک کند و با همه مهربان باشد. به خواهرم همینطور که به مادرم گفتم باشد.
باز در آخر هم میگویم: که من سیزده سال بیشتر نداشتم بهخاطر اینکه در منطقه ثبتنام کنند، برای جبهه از روی شناسنامه برادرم آمدم؛ چون که اعتقاد به جمهوری اسلامی و امام را داشتم. نام واقعی خودم محمدهادی بالیده است و نامی که از روی آن به جبهه رفتم.
انتهای خبر/
لینک کوتاه خبر
برچسبها
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!