حالت تاریک
جمعه, 31 مرداد 1404
آیا مایل به نصب وب اپلیکیشن پایگاه خبری تحلیلی شیرازه هستید؟
عیب‌جویی نکنید، خود را بسازید
وصیت شهید «عبدالرضا قنبری» قسمت ۲؛

عیب‌جویی نکنید، خود را بسازید

شهید «عبدالرضا قنبری» در وصیت خود می‌نویسد: از شما می‌خواهم که از عیب‌جویی دیگران دست بردارید و کمی به فکر عیب‌های خود باشید و این‌قدر گناهان دیگران را به دوش خود نکشید و این‌قدر نگوئید فلانی چنین است فلانی چنان است.

 به گزارش گروه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «شیرازه»، به نقل از نوید شاهد فارس، از این پس هر روز را با یاد و خاطره شهیدان عزیزمان، پرچم‌دار آزادی و عزت ایران اسلامی خواهیم ساخت و در پرتو فداکاری‌های آنان، راه صدق و ایثار را برای نسل‌های آینده روشن‌تر خواهیم کرد.

عبدالرضا قنبری در ۸ خرداد سال ۱۳۳۸ در شهر آبادان دیده به جهان گشود. پس از گذراندن دوران کودکی در محیط گرم خانواده قدم به دبستان گذاشت و دوره ۵ساله ابتدائی را در دبستان فروغی آبادان گذراند.

تحصیلات راهنمایی را در مدرسه سعدی گذراند. تحصیلات متوسطه را در دبیرستان‌های بهرام و هشترودی و به دنبال مهاجرت خانواده به شیراز در دبیرستان بازرگانی به اتمام رساند.

با آغاز جنگ تحمیلی با ثبت‌نام در ستاد رزمندگان خوزستان و عزیمت به جبهه‌های نبرد به مقابله با متجاوزان پلیدی که قصد شکست این انقلاب و به‌ زانو درآوردن امت تازه از بند ستم رهیده را داشتند بپردازد و از آنجا که با مناطق جنگی جنوب آشنائی بیشتری داشت همراه با دوستانش به جزیره مینو اعزام شد تعدادی از دوستانش را در درگیری کوی ذوالفقاری و شکست حصر آبادان از دست داد.

پس از مدتی به خانه بازگشت و ازدواج کرد که ثمره آن دو فرزند بود و سرانجام در ۱۶ دی‌ماه ۱۳۶۴ به شهادت رسید.

متن وصیت‌نامه شهید عبدالرضا قنبری

از شما می‌خواهم که از عیب‌جویی دیگران دست بردارید و کمی به فکر عیب‌های خود باشید و این‌قدر گناهان دیگران را به دوش خود نکشید و این‌قدر نگوئید فلانی چنین است فلانی چنان است.

شما نقطه‌ضعف‌های خود را بر طرف کنید؛ زیرا فردای قیامت هر کس را به جرم گناهانی که مرتکب شده است مؤاخذه می‌کنند و کسی بار گناهان کسی دیگر را به گردن نمی‌گیرد. 

 به هر حال امروز دیگر من در میان شما نیستم و با کوله‌باری از گناه از میان شما رفته‌ام از شما فامیل و دوستان تماماً از کوچک تا بزرگ از پیر تا جوان با هر کس که با هم سلام‌علیک داشتم یا نداشتم و یا هر کس دیگر تمنا دارم، خواهش می‌کنم، التماس می‌کنم هر گناهی حق‌الناس چه کبیره و چه صغیره نسبت به شما مرتکب شده‌ام مرا حلال کنید و ببخشید و حلال کنید از ته دل من را حلال کنید.

پدر و مادر مهربانم مرا که از کوچکی تا زمانی که زنده بودم و می‌دانم جز سختی و اذیت چیز دیگر برای شما نداشته و بودم حلال کنید. من شما را بخشیدم، پدر و مادر اگر شما من را نبخشید و حلال نکنید من به عذاب ابدی دچار خواهم شد.

من را به‌خاطر هر گناهی آشکار یا پنهان که مرتکب شدم بیامرزید. برادر و خواهرانم من را به‌خاطر اذیت‌ها یا بدی‌هایی که به شما کرده‌ام حلال کنید، من شما را حلال کردم .

من واقعاً خیلی دلم می‌خواست که شهید بشوم اما نمی‌دانم زندگی‌ام در مردن ختم می‌شود یا در شهادت؟ بالاترین و زیباترین نوع مرگ است؛ زیرا شهید به وجه الله نظر می‌کند.

این را برای او بهترین و بالاترین است و دیگر سئوال و جواب ندارد و خدا ضامن اوست و خدا بهترین ضامن برای اوست. دیگر عرضی ندارم من همهٔ شما را حلال کردم امیدوارم شما هم من را حلال کنید.

ازته‌دل من را حلال کنید و برای من هر وقت که توانستید یک حمد و سه سوره بخوانید. امیدوارم خدا شما و من را بیامرزد و ما را شامل رحمت بی‌انتها خود قرار دهد، آمین.

این وصیت‌نامه را در هنگام ختم مرگم برای همه بخوانید: خدایا، خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار آمین .

انتهای خبر/
 

لینک کوتاه خبر

نظر / پاسخ از

  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.

هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر می‌گذارید!