
وصیتنامه شهید «رضا نادری»؛
برادران انتظاری که از شماست از سایرین نیست
ای برادر به کجا میروی؟ کمی درنگ کن! آیا با کمی گریه و خواندن یک فاتحه بر مزار من و امثال من، مسئولیتی را که با رفتن خود بر دوش تو گذاشتهایم فراموش خواهی کرد؟ ما نظارهگر خواهیم بود که تو با این مسئولیت سنگین چه خواهی کرد.
به گزارش نوید شاهد فارس، شهید «رضا نادری» ۱۰ آبان ۱۳۴۶ در شاهرود متولد شد. پدرش شغل آزاد داشت و مادرش خانهدار بود. تحصیلاتش را تا مقطع دیپلم ادامه داد و بعد از آن بهخاطر کمک به هموطنانش به جبهه عازم شد. او که از 16سالگی در برابر بعثیها از کشورش دفاع میکرد، سرانجام ۵ مرداد ۱۳۶۷ با مجاهدتهای فراوان در عملیات مرصاد به شهادت رسید.
متن وصیت نامه شهید رضا نادری به شرح زیر است:
بسمالله الرحمن الرحیم
پروردگارا، نمیدانم چه شده است! قلب خود را سیاه میبینم و چشم خود را خشک از اشک. میخواهم ناله و فغان خود را بلند کنم و دل را آینه معرفت و عشق نسبت به تو نمایم. اما در دل جز هویوهوس و تاریکی چیز دیگری را مشاهده نمیکنم.
خدایا نمیدانم چرا از این مناجات محرومم. وقتی نَفْس خود را به میز محاکمه میکشانم از آینده و آخرت خود بیمناک میشوم.
الهی میخواهم خوب شوم؛ اما حریف خودم نمیشوم. خدایا در این مکان مقدس و به این لحظات عزیز تو را به چهاردهمعصوم قسمت میدهم که به من توفیق دهی و از گناه دور گردانی و عبادت خالصانه و گریهوزاری به درگاهت در دل شب عنایت فرمایی و مرا از زمره مُخلصان درگاهت قراردهی.
پس ای معبود من اکنون با حالتی زار از گذشته رو به سویت کردهام. خدایا لطف و مرحمت تو نهایت ندارد. مانند دریایی است که اگر بخواهی میتوانی با یک موج کل گناه و عصیان خلایق را پاک کنی. الهی تو غنی هستی از مجازات ما و ما ضعیف در برابر عذابت. پس درگذر از گناه ما.
سخنی با شما برادران و دوستان دارم...
برادران عزیز انتظاری که از شماست از سایرین نیست. انتظاری که شهدا و امام از شما دارند جدای از عام مردم است. چرا که شما همگی در جبهه بودهاید و مظلومیت اسلام و جنگ را در بعضی از مواقع مشاهده نمودهاید. دیدهاید که چگونه در بعضی از عملیاتها بهخاطر کمبود نیرو چه بر سر ما آمده! چطور حاصل دسترنج خون شهدا و رزمندگان در آخر کار به علت نبودن نیروی پشتیبانی بیثمر گشته و چقدر شهید و مجروح و مفقودالاثر بهخاطر همین مسئله در خاک لالهگون جبهه بهجایمانده.
در پایان: بر روی قبرم این مطلب نوشته شود:
ای برادر، به کجا میروی کمی درنگ کن آیا با کمی گریه و یک فاتحه خواندن بر مزار من و امثال من، مسئولیتی را که با رفتن خود بر دوش تو گذاشتهایم از یاد خواهی برد!
ما نظاره میکنیم که تو با این مسئولیت سنگین چه خواهی کرد و اما مسئولیت ادامهدادن راه ماست.
پیکر مرا در گلزار شهدای شاهرود در کنار دوستم علی کلباسی دفن کنید.
اگر جنازهام برنگشت مزار هر یک از شهدا مزار من است.
در نهایت از تمامی دوستانم حلالیت میطلبم و امیدوارم که هر بدی از طرف من به شما رسیده است را به بزرگی خود ببخشید.
والسلام رضا نادری
انتهای خبر/
درباره نویسنده
لینک کوتاه خبر
برچسبها
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!