
یادداشت؛
مادری از جنس صبر
مادر شهید محسن جاویدی، با نگاهی سرشار از درد و امید، نه تنها در برابر فراق فرزندش ایستادگی کرد؛ بلکه با صبر بیپایان و فداکاریهایش به نمادِ مقاومت و ایثار تبدیل شد تا یادش همیشه در دلها و تاریخ این سرزمین جاودانه بماند.
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «شیرازه»، گویی تاریخ، گاهی در سکوتِ یکخانهٔ کاهگلی خلاصه میشود؛ در چشمان زنی که ۳۹ سال با داغی بزرگ زیست و در نهایت، خود نیز به دیدار فرزندش شتافت.
وقتی برای نخستینبار چشم در چشم مادر شهید محسن جاویدی شدم، جهان برای چند لحظه ایستاد. در نگاهش، چیزی فراتر از اندوه بود؛ دریایی بیانتها از درد و عشق، از صبر و ایستادگی.
هر چینوچروک صورتش گواه سالهایی بود که با داغی جانکاه گذشت؛ سالهایی که فرزندش را به اروند سپرد و خود در آتش فراق سوخت، اما قامتش خم نشد.
او دیگر فقط مادر محسن نبود. او مادر صبر بود، مادر ایمان، مادر وطن.
خانهٔ محقرش، موزهای از عشق و داغ بود؛ اتاقی که از روز رفتن محسن دستنخورده ماند، رختخوابی که خودش جمع کرده بود، گردنبندی که قرار بود روزی نشانی برای خواستگاری باشد، درخت نارنگی که به دست خودش کاشته بود و هنوز مادر هر روز به یاد او آبش میداد. همه چیز بوی محسن میداد.
وقتی از او پرسیدم چرا ماهی نمیخورید، بغضش ترکید. با صدایی که از ژرفای جان میآمد، گفت: «محسنم را ماهیها خوردند… من چطور میتوانم لب به ماهی بزنم؟ اگر ماهی در تنگ هم ببینم، حالم بد میشود.»
آن لحظه بود که فهمیدم چرا او را «مادر صبور خیرآباد» مینامند. ۳۹ سال با چنین زخمی زیست. شبها دمِ در مینشست تا شاید قامت پسرش از دور نمایان شود. هیچگاه باور نکرد محسن دیگر بازنمیگردد. برای او، محسن همیشه زنده بود، هرچند پیکرش در آبهای خروشان جاویدالاثر ماند.
خواهر شهید میگفت: «محسن مال ما نبود، مال خدا بود. خدا خودش داد و خودش هم گرفت.»
و برادرزادهاش روایت میکرد: «از کودکی یادم است، مادربزرگم شبها تا دیروقت دم در مینشست. هیچگاه از انتظار دست نکشید.»
مادر اما هیچگاه از مزایای شهید بهرهای نبرد؛ خانهاش را همان کاهگلی نگه داشت، در فقر کارکرد، در کورههای آجرپزی و زمینهای پنبه، پینه بر دست نشاند، اما نگذاشت قامت ایمانش خم شود.
و امروز… دیگر آن صدای آرام، آن گامهای لرزان در کوچههای خیرآباد شنیده نمیشود. مادر شهید محسن جاویدی پر کشید؛ رفت تا در جوار محسنش آرام گیرد، در کنار شهدای غواص کربلای ۴.
اما یادش، چون شعلهای خاموشنشدنی، تا همیشه بر دلها خواهد ماند.
مادر شهید جاویدی! تو نه فقط مادر محسن بودی؛ تو مادر یک نسل بودی. تو صبر را از قفس واژهها رها کردی و در زندگی جاری ساختی. تو ایثار را معنا بخشیدی. تو نشان دادی که حتی در تاریکترین شبها، میتوان به نور ایمان ایستاد.
اکنون آرام گرفتهای، اما از تو برای ما یک حقیقت جاوید مانده است:
مادری که جگرگوشهاش را به دریا سپرد، اما هرگز ایمانش را به موجها نسپرد.
نویسنده: زهرا ایزدی خبرنگار
لینک کوتاه خبر
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!